به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، رزمندگان و خانوادههای شهدا منشور گنجی هستند که جنگ را باید از دل آنها جستوجو کرد، واژه به واژهای که بیان میکنند، گوشهای از سند افتخار سربازان روحالله و برگی زرین از تاریخ شیعه است.
بخش دفاع مقدس خبرگزاری فارس در مازندران در حد توان روزانه گزارشهایی را در همین زمینه و برای اشاعه فرهنگ غنی دفاع مقدس منتشر میکند تا توانسته باشد گوشهای از مجاهدتهای رزمندگان مازندرانی و همچنین رشادتها و سیره عملی 10 هزار و 400 شهید این استان را از این طریق منعکس کند؛ در ادامه یکی دیگر از گزارشات مدنظر، از نظرتان میگذرد.
* بیا پایت را ببوسم
سیدعلی رضوی از رزمندگان دوران دفاع مقدس که از اهالی روستای امره ساری است، در گفتوگو با فارس، با بیان خاطرهای از سرلشکر شهید محمدحسن طوسی «قائممقام لشکر ویژه 25 کربلا»، اظهار داشت: با شهید طوسی در پاکسازی جنگل منطقه لاجیم از لوث وجود منافقین حضور داشتیم، شهید طوسی تمام سفارشهای حفاظتی و امنیتی را به ما کرد و ما حرکت کردیم.
وی افزود: من پابرهنه بودم، شهید طوسی به من گفت: «آقاسید! چرا پابرهنهای؟» گفتم: «کفشی که من پوشیدم، کفش ایمنی کارگران معدن بود، راه رفتن با آن برایم مقدور نبود». با این حرفم چهره شهید طوسی کمی تغییر کرد و گفت: «سید! بیا من پای تو را ببوسم». با این حرفش موهای بدنم سیخ شد، گفتم: «این چه حرفی است آقای طوسی من نیروی شما هستم، شما فرمانده و بزرگ ما هستید».
* ثروتهای بیپایان/ شهید هادیان
در قسمت ثروتهای بیپایان گزارش دفاع مقدس فارس مازندران به معرفی شهید سیدلطفالله هادیان، از روستای امره ساری که با پژوهشی بر زندگی این شهید تنظیم شده است، میپردازیم.
شهید هادیان در 25 شهریور ماه 1340 در روستای امره واقع در 20 کیلومتری جنوب شهر ساری در خانوادهای متوسط بهدنیا آمد، پدرش فرهنگی و کشاورز و مادرش از خانوادهای روحانی بودند.
او در بستر جامعهای روستایی که پیوسته در عرصه کار و تلاش و تولید بودند، کودکیاش را سپری کرد و رشد یافت.
در سن 7 سالگی به شهر ساری رفت و در دورههای ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در مدارس این شهر به تحصیل مشغول شد و در سال 1358 به اخذ دیپلم نائل آمد.
با قیام 22 بهمن 1357 و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی همچون سایر جوانان پرشور و انقلابی پس از شروع جنگ تحمیلی به خدمت مقدس سربازی فرا خوانده شد و بهدنبال طی دوره سه ماهه آموزشی به لشکر 92 زرهی ارتش جمهوری اسلامی ایران در استان خوزستان اعزام شد.
با تأسی از رهنمودهای بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) برای مبارزه با متجاوزین بعثی خود را آماده حضور در دفاع مقدس از کیان اسلامی کرده و به مدت 19 ماه بهطور مستمر و پیوسته در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور یافت و در دو عملیات بزرگ لشکریان اسلام شامل فتحالمبین و بیتالمقدس پا به پای سایر رزمندگان اسلام در مقابل دشمنان برای حفظ کیان اسلامی به دفاع از این مرز و بوم شتافت.
او در نامهها و گفتارهایش پیوسته خانواده را به صبر و بردباری و پیروی از ولایت و رهبری برای حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی دعوت کرد و ایثار و شهادت را راه رستگاری میدانست، رفتار و شخصیت متین و مهربانش موجب محبوبیت وی در بین فامیلان و آشنایان شده لذا در بین خانواده جایگاهی ممتاز و وجهه قابل احترامی داشته است.
سرانجام در سحرگاه روز 29 اردیبهشت ماه 1361 در ایستگاه حسینیه واقع در منطقه خرمشهر در اثر پاتک دشمن بعثی و اصابت خمپاره ندای حق را لبیک گفت و در سن 21 سالگی به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
* برگی از آسمان/ شهید مومنی
در قسمت برگی از آسمان گزارش دفاع مقدس فارس مازندران اشارهای به وصیت شهید میراردشیر مومنی که او هم از خاندان سادات و از اهالی روستای امره ساری است، میپردازیم.
حمد و سپاس خداوندی که همه گویندگان از شمارش نعمتهای او درمانده و کوششکنندگان نمیتوانند حق نعمت او را ادا نمایند، من و تو قطرهای از دریای بیکران او هستیم.
ای دوست و ای رزمنده! امیدوارم در این لحظات حساس زندگی که خود را بهعنوان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران قرار دادی فردی مفید در اجتماع باشی و فردی بریده از فکر جامعه نباشی.
برادر جان! وقتی که غروب میشود بهیاد شما میافتم یک حالتی به من دست میدهد در واقع این غروب غم خون است که هر انسان آزاده را به خود میآورد و او را غمآلود میکند، امیدوارم که تو در آنجا هستی، پاسدار خون شهیدانی باشی که مفقودالاثر شدهاند و مادرشان در دم دروازه انتظار جنازه بیسر پسرشان را میکشد، من و تو از علیاکبر امام حسین (ع) بالاتر نیستیم و باید در راه خدا برویم، امام حسین (ع) میفرماید: «من مرگ باعزت را به زندگی در ذلت ترجیح میدهم، اگر دین نداری لااقل آزادمرد باشد». در پایان امام را دعا کنید.
ثروتهای بیپایان/ شهید خناری
در قسمت دوم ثروتهای بیپایان گزارش دفاع مقدس فارس مازندران به معرفی جانباز شهید علیرضا خناری، از روستای امره ساری که با پژوهشی بر زندگی این شهید تنظیم شده است، میپردازیم.
جانباز شهید خناری در سال 1339 در یک خانواده مذهبی و متدین در روستای امره ساری دیده به جهان گشود.
او تمام دوران تحصیل را در شهرستان ساری گذراند و همواره همراه با تحصیل و درس به کسب و کار نیز میپرداخت تا کمک خرجی برای تحصیل و خانواده باشد، در همین دوران بود که فعالیتهای انقلابیاش را نیز شروع کرد و در جلسات و گردهماییهایی که ضدشاه و رژیم پهلوی تشکیل میشد، حضور فعال داشت.
با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 علیرضا به دستور و فرمان ولی امرش چون دیگر برادران بسیجی بهسوی جبهههای حق علیه باطل شتافت و در جبهههای کوشک، هفتتپه و مهران حضور یافت.
تا اینکه در عملیات کربلای 5 در سال 1366 بر اثر حمله شیمیایی دشمن در منطقه شلمچه دچار عارضه شیمیایی شد.
سرانجام او پس از متحمل شدن رنجهای فراوان ناشی از این عارضه و بستری شدنهای طولانی در بیمارستانهای مختلف در 23 اردیبهشت ماه 1385 چشم از این جهان خاکی فرو بست و گویی که از قافله یاران جا مانده، به دیدار یار شتافت.
از جانباز شهید علیرضا خناری، 5 فرزند و یک نوه به یادگار مانده است، به گفته یکی از فرزندانش پدر همواره آنها را به داشتن یک زندگی باعزت و ادامه دادن راه امام و شهدا و دلجویی و کمک به یتیمان و مستمندان تشویق میکرد.
کد خبر 590857
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۶
- ۰ نظر
- چاپ
چهره شهید طوسی کمی تغییر کرد و گفت: «سید! بیا من پای تو را ببوسم». با این حرفش موهای بدنم سیخ شد، گفتم: «این چه حرفی است آقای طوسی من نیروی شما هستم، شما فرمانده و بزرگ ما هستید».
منبع: فارس